شنبه 91 مرداد 7 :: 9:44 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
دلم یک واژة ساده می خواهد لبی لبریــــــــز ز باده می خواهد عجب رسمی؟ نگه ساقی امروز ز مَستان ناز و افــــاده می خواهد عجب کاری؟!! که در این سیاهی ها مسافر صبــــر ز جاده می خواهد صیادان صید شدند با وحشت که هر آهــــو دو قلاده می خواهد کجایی مرد؟ میان نمی بندی!! ز مرشد، گـــــاو کباده می خواهد دوامی نیست عبوس را در شهر حکومت روی گشــــاده می خواهد به یاد آریم که سبز قانونست گـــون زین حکم اعاده می خواهد بقا خواهی؟ نگه کن طبیعت را به ناچـــاری نر و ماده می خواهد اگر احساس به پا کند طوفان فــرار از عشق اراده می خواهد خدا کی فرش طلب کند زاهد! دعا کی گفت سجاده میخواهد؟ دعا پیچیده مکن، ز آدم ها خـــدا یک واژة ساده می خواهد
بیا سافی که امید، لوتی وار لبی لبریز ز باده می خواهد موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 212410
|
||||